راهنمای جامع هنر ترانه‌سرایی: از ایده‌پردازی تا اجرای نهایی!

سازینو - راهنمای جامع هنر ترانه‌سرایی: از ایده‌پردازی تا اجرای نهایی!

یکی از موفق‌ترین نمونه‌های همکاری در تاریخ پاپ، همکاری لنون-مک کارتنی است و شامل آهنگ‌هایی مانند Yesterday و A Hard Day's Night می‌باشد. از دیگر همکاری‌های معروف می‌توان به جری لِیبر و مایک استولر؛ میک جَگِر، رهبر گروه «رولینگ استونز» و کیت ریچاردز اشاره کرد. 

ترانه‌سرا کیست؟

کار یک ترانه‌سرا، نوشتن واژه‌های خلاقانه‌ای است که در ترانه‌ها استفاده می‌شود. گاهی اوقات، یک ترانه‌سرا منحصراً برای یک گروه یا هنرمند ترانه‌ای را می‌نویسد. بسیاری از خوانندگان و هنرمندان محتوای آثار خودشان را نمی‌نویسند، بلکه توسط ترانه‌سرایان با استعدادی حمایت می‌شوند که می‌توانند آهنگ‌هایی بسازند که موجب تحسین جایگاه آنها در صنعت موسیقی می‌شوند. 

برخی از ترانه‌سراها نه تنها می‌توانند اشعاری برای یک آهنگ بنویسند، بلکه می‌توانند نقش یک آهنگساز را نیز به عهده بگیرند. این قطعاً برای هر ترانه‌سرا یک مزیت به حساب می‌آید، زیرا در این صورت آنها می‌توانند هر دو جنبه‌ی یک آهنگ را کنترل کنند و در نهایت به آن احساس هنری مورد نظر خودشان برسند. 

کار یک ترانه‌سرا چیست؟ 

گاهی اوقات یک ترانه‌سرای خوب نه تنها می‌تواند واژه‌هایی را برای یک آهنگ بنویسد، بلکه می‌تواند بخش موسیقیایی آن را نیز بنویسد، و خودش آن را اجرا کند. برخی از هنرمندان بسیار موفق، بر هر جنبه‌ای از ترانه‌سرایی تسلط داشته‌اند و به واسطه‌ی آن به ثروت و شهرت رسیده‌اند. از اشخاص سرآمد در این حوزه می‌توان به جان لنون، ​​فیونا اپل، جان مایر، التون جان، و جک جانسون اشاره کرد. 

 فضای کاری یک ترانه‌سرا چگونه است؟

محیط کاری مشخص یا استانداردی برای یک ترانه‌سرا وجود ندارد. بسیاری از آنها فریلنسر هستند و در خانه کار می‌کنند. اما تعدادی هم هستند که یک استودیو را اجاره می‌کنند تا بتوانند یک محیط کاری اختصاصی داشته باشند. یک فضای اختصاصی به آنها کمک می‌کند تا تمرکز داشته باشند و همچنین هنگام ملاقات با مشتریان احتمالی یک رفتار حرفه‌ای از خودشان نشان بدهند. ترانه‌سرایان کسانی هستند که هنر ساده نگه داشتن و قابل‌درک بودن یک آهنگ را به حد کمال رسانده‌اند. ترانه‌سرایان چیره‌دست می‌دانند که نوشتن شعرهای بلند و پیچیده با چندین بیت بسیار آسان است. آنها می‌دانند که سخت‌ترین کار نوشتن یک آهنگ ساده است. توصیه‌ی صریح و بی‌پرده‌ی آنها به ترانه‌سرایان مشتاق این است که فقط بیشتر و بیشتر بنویسند، زیرا نوشتن، نوشتن بهتری را به دنبال دارد. ترانه‌سرایانی که مهارت‌های زبانی، مهارت‌های پژوهشی و توانایی همکاری با دیگر ترانه‌سراها، تهیه‌کنندگان، ناشران، نوازندگان و آهنگسازان را دارند، چشم‌انداز شغلی بهتری خواهند داشت. درحالی‌که ترانه‌سرایان معمولاً فقط کلمات یک آهنگ را می‌نویسند، توانایی نوشتن کلمات و موسیقی برای درک رابطه‌ی بین این دو، سرمایه و شایستگی ارزشمندی به حساب می‌آید. توانایی نواختن یک یا چند ساز، فهم بیشتری درمورد رابطه‌ی بین موسیقی و ترانه‌ها فراهم می‌کند و می‌تواند فرصت‌های شغلی را افزایش دهد. افرادی که وارد حوزه‌ی ترانه‌سرایی می‌شوند، چه به عنوان کارمند و چه به عنوان فریلنسر، باید با جدیت به آثار حرفه‌ای‌ها گوش دهند تا درباره‌ی موسیقی‌های باب‌روز اطلاعات به دست بیاورند و سبک مخصوص خودشان را بشناسند. نوشتن ترانه یا آهنگ ساده برای تولیدات موسیقی جامعه نیز تمرین مؤثری برای به دست آوردن فرصت‌های شغلی پیچیده‌تر است. ترانه‌سرایان جدید اگر ذاتاً خوش‌بین باشند و بتوانند در حوزه‌ی کاری خود ارتباط برقرار کنند، انتقادات را بپذیرند، با پذیرفته نشدن‌ها کنار بیایند و آنها را مدیریت کنند، و پشتکار داشته باشند، یک مزیت برایشان به حساب می‌آید و شروع خوبی در حرفه‌ی خود خواهند داشت. 

چگونه یک ترانه‌سرا شویم؟

برای این‌که یک نفر بتواند ترانه‌سرای موفقی شود، باید فردی خلاق باشد که بتواند افکارش را به شیوه‌ای هنرمندانه روی کاغذ بیاورد. ترانه‌‌‎ها اغلب مملو از انواع مختلف وزن، قافیه یا استعاره‌ها هستند. بسیاری از ترانه‌ها قطعاتی شاعرانه با یک پوشش موسیقیایی هستند. اگر کسی بتواند شعر بنویسد، به احتمال زیاد ترانه هم می‌تواند بنویسد. 

اگر یک ترانه‌سرای خوش‌آتیه چند کلاس تئوری موسیقی بگذراند و اصول اولیه‌ی یک ساز رایج مانند پیانو یا گیتار را بیاموزد، برایش یک نوع مزیت و امتیاز است. انتخاب برخی افراد این است که مدرک دانشگاهی در ترانه‌سرایی، موسیقی یا تئوری و آهنگسازی موسیقی بگیرند. 

کلید نویسنده بودن در هر حوزه‌ای این است که بیشتر اوقات بنویسید. شما باید همیشه با دنبال کردن یک مجله، یا داشتن داستان‌ها، مقالات یا آثار شعری مستمر، روی مهارت‌های نوشتاری خود کار کنید. نباید اجازه دهید خلاقیت شناختی شما تضعیف شود، زیرا بر موفقیت شما به عنوان یک ترانه‌سرا تأثیر می‌گذارد.

ترانه‌سرایان چه ویژگی‌های شخصیتی دارند؟

مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیتی ترانه‌سرایان، پذیرا بودن و مسئولیت‌پذیری اجتماعی آنهاست. ترانه‌سراها در برابر تجربیات جدید بسیار پذیرا هستند، به این معنا که معمولاً کنجکاو و دارای قوه تخیل هستند و برای تنوع ارزش قائل‌اند. آنها همچنین تمایل دارند مسئولیت اجتماعی بالایی داشته باشند، که همین موضوع نشان می‌دهد خواهان نتایج منصفانه هستند و به طور کلی به دیگران اهمیت می‌دهند. 

یک ترانه‌سرا کلماتی (متن آهنگ) به ذهنش خطور می‌کند که همراه با یک قطعه موسیقی می‌آید. ترانه‌سرایان حرفه‌ای، مهارت‌هایی مانند نویسندگی خلاق، تئوری موسیقی و تولید موسیقی را با هم ترکیب می‌کنند تا کلماتی را بسازند که روح تازه‌ای به یک قطعه موسیقی می‌بخشند. ترانه‌سرا در بسیاری از زمینه‌ها از جمله صنعت موسیقی، تبلیغات، تئاتر و تلویزیون فعالیت می‌کنند. به عبارت دیگر، این حرفه دامنه‌ی وسیعی دارد که همه چیز را در بر می‌گیرد، از مشارکت در نماهنگ‌های تجاری گرفته تا همکاری با برخی از برجسته‌ترین هنرمندان موسیقی جهان. 

تفاوت بین یک ترانه‌سرا (Lyricist) و یک شاعر (songwriter) و آهنگساز چیست؟

آهنگسازان رویکرد جامع‌تری برای خلق یک قطعه موسیقی دارند و اغلب هم به ملودی و هم به اشعار یک آهنگ می‌پردازند. در زبان انگلیسی وقتی اثر نظمی نوشته می‌شود به آن lyric گفته می‌شود و اگر شخصی آن اثر نظم را با موسیقی آمیخته کند Song writer خوانده می‌شود، حالا به کسی که این قطعه را آهنگسازی کند و مباحث هارمونی موسیقی را روی آن پیاده کند composer و به کسی که آن را روی ریتم و سازهای مختلف پیاده کند تنظیم‌کننده (arranger) می‌گویند. نوشتن اشعار اغلب بخشی از کار ترانه‌سرایی است، اما نوشتن ملودی خارج از حیطه‌ی مسئولیت ترانه‌سرا است. 

معمولاً می‌گویند که ترانه، برای موسیقی سروده می‌شود. موسیقی البته اینجا صرفاً به معنای سازها و آلات موسیقی نیست. بلکه کلام آهنگین را هم شامل می‌شود. شاید بتوان گفت: شعر، اصالت خود را در شکل خود می‌یابد. به عبارتی، شعر کاملاً اصالت دارد. اگر کسی آن را با آواز نخواند، هیچ چیز از شعر کم نمی‌شود. اگر هم کسی آن را با آواز می‌خواند، به خود اعتبار می‌دهد و نه شعر. اما اصالت ترانه، در خوانده شدن در قالب موسیقی و آواز است. خواه در کوچه و خیابان به شکل ترانه‌های خیابانی و خواه در استودیوهای مدرن امروزی. ترانه، سروده می‌شود که بر روی موسیقی بنشیند و حتی کم نیستند ترانه‌هایی که ترانه‌سرایان می‌گویند آنها را پس از شنیدن یک موسیقی سروده‌اند. به عبارتی، موسیقی بوده و کلام بر روی آن نشسته است. این تفاوت، شعر را به زنجیری از کلمات برای نگاشتن و خوانده شدن نزدیک می‌کند و ترانه را به خلق نوعی موسیقی با واژه‌ها برای سروده شدن و شنیده شدن. شعر به ادبیات نزدیک‌تر می‌شود و ترانه به هنر. طبیعی است که این تفاوت، تفاوت‌های دیگری هم به وجود می‎‌آورد. مثلاً کلمات در ترانه معمولاً ساده‌تر انتخاب می‌شوند. چون ترانه به طور معمول شنیده می‌شود و روی کاغذ خوانده نمی‌شود. پس باید شنونده به خوبی آنها را تشخیص دهد و به همین خاطر، نمی‌توان سراغ کلمات دشوار رفت. ضمن این‌که مخاطب ترانه هم عام‌تر است و باید واژه و مفهوم در حد مخاطب، بیان شود. 

اگر همیشه دوست داشتید ترانه‌سرای خوبی باشید اما نتوانسته‌اید به خواسته‌ی خود برسید، باید بدانید که ترانه‌سرای خوب بودن فقط تمرین است. شما باید آنقدر متواضع باشید که از بزرگان درس بگیرید، اما به اندازه کافی به کار خود اطمینان داشته باشید تا افکار و ملودی‌های خود را با تمام جهان به اشتراک بگذارید. سرودن ترانه مانند هر هنر دیگری نیاز به تمرین، آزمایش و مطالعه دارد. 

نوشتن ترانه

1 . آرام باشید و هرگونه قافیه، عبارت یا ایده‌ای را که به ذهنتان می‌رسد بنویسید.

تنها راه داشتن افکار خلاق، انجام کارهای خلاقانه و ابتکاری است. بنابراین یک قلم و کاغذ بردارید و شروع به نوشتن کنید. 5-10 دقیقه اول خود را صرف نوشتن کنید تا ذهنتان گرم شود. 

  • چند دقیقه صرف نوشتن ترانه کنید. قلم را روی کاغذ بگذارید و یک تایمر را تنظیم کنید و تا زمانی که زمان‌سنج تمام نشده است، هرگز نوشتن را متوقف نکنید. مهم نیست چه می‌نویسید. پس از اتمام کار، آن را بخوانید و ببینید که آیا نوشته‌ی شما برای یک آهنگ مناسب است یا خیر.
  • درمورد ساز خود بداهه‌سازی کرده و نغمه‌هایی را زمزمه کنید. حتی خطوط، قافیه‌ها و ایده‌ها را محو کنید. اگر ترانه‌ای نظر شما را به خود جلب کرد، آن را دنبال کنید و ببینید آیا منجر به سرودن یک آهنگ می‌شود یا خیر.
  • یک دفترچه برای یادداشت ایده‌ها داشته باشید و ایده‌ای را که دوست دارید گسترش دهید. اگر مجموعه‌ای از ایده‌ها و ملودی‌ها را در ذهن خود دارید، آنها را جمع‌آوری کرده و برای چند دقیقه مرور کنید. اگر ایده‌ای را که دوست دارید پیدا کردید، چند دقیقه وقت بگذارید و هر فکری را که می‌توانید با آن ایده مرتبط کنید، بنویسید.

2 . برای تبدیل شدن به یک ترانه‌سرای خوب، آهنگ‌ها را به ترتیب یادداشت کنید

بعضی روزها با یک ایده‌ی عالی روبه‌رو می‌شوید، اما هیچ نظری برای ادامه دادن آن ندارید. بعضی مواقع نیز شما یک خط ترانه می‌نویسید اما نمی‌دانید که به چه بیت‌های دیگری برای کامل شدن نیاز دارد. اکثر مردم فکر می‌کنند که برای تبدیل شدن به یک ترانه‌سرای حرفه‌ای، باید یک موضوع مشخص داشته باشید، اما در واقع تنها کاری که باید انجام دهید این است که هر چه در ذهنتان است بنویسید و به کار کردن روی ایده‌ها ادامه دهید. سپس متوجه خواهید شد که آنها به طور طبیعی توسعه پیدا می‌کنند و به هم می‌پیوندند. 

3 . با استفاده از یک ساز، شروع به نواختن کلمات خود کنید

اکنون که تمام کلمات خود را در ذهنتان جمع‌آوری کردید، می‌توانید بخش‌های مختلف جملات را با هم ترکیب کرده و متن ترانه را به‌دست آورید. یک ترانه‌سرا می‌تواند با در دست داشتن ساز، ملودی‌های مختلف را آزمایش کند. در هنگام نواختن ساز برای ایجاد ملودی اشعار خود، می‌توانید سوت بزنید یا هر کاری را که فکر می‌کنید با اشعارتان متناسب است انجام دهید.

به ندرت اتفاق می‌افتد که کل ایده‌ی یک ترانه کامل و به یک‌باره به ذهن شما برسد. بنابراین بداهه‌نوازی را ادامه دهید تا زمانی که شعری را تکمیل کنید. 

یک ترانه‌سرا باید اشعار خود را برای یک دوست بخواند و یا آنها را در اینترنت به اشتراک بگذارد؛ سپس شروع به دریافت بازخوردها کند. باید بررسی کنید که مردم به اشعار شما چه واکنش‌هایی نشان می‌دهند؟ آیا مردم با پاهایشان به زمین ضربه می‌زنند؟ آیا ترانه‌های شما را زمزمه می‌کنند؟ قرار است موسیقی و ترانه‌ی شما با دیگران به اشتراک گذاشته شود. بنابراین شما با این کار متوجه خواهید شد که چگونه می‌توانید آهنگ‌های بهتر و گوش‌نوازتری داشته باشید. اغلب پس از چند اجرا و شعر، ترانه‌سرا می‌تواند به طور حرفه‌ای‌تری به سرودن اشعار ادامه دهند. 

ترانه فقط شعر یا موسیقی تنها نیست بلکه از سه عنصر شعر، ملودی و ریتم تشکیل شده است که در حوزه‌ی هنرهای آوائی یا صوتی قرار می‌گیرد. این عناصر درکنار یکدیگر ترانه‌ای را تشکیل می‌دهند ولی می‌توان هر کدام از آنها را به طور مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. برخی تصور می‌کنند که ترانه نوع ضعیفی از شعر است‌، این نظریه درست نیست زیرا ترانه هم می‌تواند مفاهیم و مضامینی را که یک شعر در بر می‌گیرد به همراه داشته باشد و دارای موضوعات عمیق یا سطحی باشد (بستگی به سلیقه‌ی ترانه‌سرا دارد). ترانه‌سرا می‌تواند از ملودی و موسیقی نیز در کنار اثر خود کمک بگیرد و آن را تأثیرگذار و زیباتر نماید، همچنین ترانه می‌تواند مخاطب بیشتری را به خود جذب کند. در ترانه مفاهیم عمیق و پیچیده به طرز ساده‌تری بیان می‌شوند تا بدین ترتیب مخاطب بهتر با اثر ارتباط برقرار کند.

ترانه قالب یا گونه‌ای از شعر است اما میزان پذیرش موسیقی ترانه از شعر بیشتر است. اگرچه اشعاری هستند، حتی در قالب سپید، که بر روی آنها موسیقی گذاشته شده و خوب از کار درآمده‌اند اما ساختن ملودی برای بسیاری از اشعار آسان نیست. بااین‌حال ترانه تنها شعری نیست که ظرفیت پذیرش موسیقی بالایی داشته باشد. 

آنچه ابتدا به ساکن نام ترانه روی آن می‌گذاریم چیزی است که با شنیدن آن هر موزیسینی احساس کند که این نوع شعر ظرفیت پذیرش موسیقی را دارد. زبان‌شناسان هم معتقدند که شعر از بدوِ پیدایش، با خوانشِ آهنگین همراه بوده و به مرور از نغمه جدا شده است. در ادب کلاسیکِ فارسی نیز شاهد این واقعه بوده‌ایم و شاعرانی مثل رودکی و امیر خسرو دهلوی، اشعار خود را با آواز و همراه با موسیقی می‌خوانده‌اند. به گفته‌ای دیگر، هر شعری را که قابلیت موسیقیایی داشته باشد، می‌توان ترانه دانست.

ترانه سبکی مستقل از دیگر سبک‌هاست و بهترین نوع از قالب‌های شعری است که با لحن موسیقایی طراوت و با زیبایی خاصی که دارد، ابزاری برای بیان احساسات و اندیشه‌های سیاسی و اجتماعی است. ترانه در واقع ریشه در شعر دارد و یک سری از قوانین شعر را رعایت می‌کند، ولی خود به تنهایی دارای تعریفی مشخص می‌باشد. ترانه همانند شعر دارای وزن است و از این حیث شباهت بسیاری به شعر دارد ولی تفاوت عمده‌ی شعر و ترانه این است که ترانه دارای یک پیوند درونی با موسیقی است. از دیگر ویژگی‌های عمده‌ی ترانه باید به زبان ساده‌ی آن اشاره کرد. یکی دیگر از مواردی که ترانه‌سرا را مجبور به ساده‌نویسی می‌کند این است که چون ترانه بر روی موزیک و آهنگ قرار می‌گیرد و با صدای خواننده به گوش مردم می‌رسد، در نتیجه تمام ذهن شنونده متوجه معنی ترانه نیست بلکه قسمتی از آن متوجه موزیک ترانه و قسمتی متوجه صدای خواننده می‌باشد. از دیگر نکاتی که در ترانه باید رعایت گردد استفاده از کلمات و زبان روز مردم است و دوری کردن از زبان کلاسیک. برای مثال، ما در مکالمات روزانه‌ی خود نمی‌گوییم «ز ره رسیدی» بلکه می‌گوییم «از راه رسیدی»، پس باید در ترانه‌سرایی به این نکته توجه داشت که زبان و ادبیات فولکوریک ابزار ترانه‌سرا قرار گیرد. با توجه به نکاتی که گفته شد، برخلاف تصور اکثر مردم، ترانه‌سرایی از شعر سرودن مشکل‌تر است.

شاعری که هنوز نام ادوات موسیقی را نمی‌داند و ریتم و هارمونی در موسیقی را نفهمیده و با این هنر حتی به طور عام آشنایی اندکی ندارد، نباید به ترانه شدن شعرش راضی شود. اهمیت تلفیق شعر و آهنگ را نباید از خاطر برد، این تلفیق را ترانه‌سرا و آهنگساز و خواننده باید توأم انجام دهند. گنجاندن مضامین اجتماعی و تصویرسازی در ترانه اگر بخواهد خوب جا بیفتد کار دشواری است.

ساختار اصلی ترانه:

استخوان‌بندی یک ترانه شامل چندین بخش می‌شود که این بخش‌ها در جایی به هم وابسته‌اند یا اصولاً مستقل از هم هستند:

1 . وزن مناسب

2 . طرح اصلی (موضوع ترانه): اصلی‌ترین تقسیم‌بندی طرح اصلی عبارت است از: عشق،اجتماع، آمیزه‌ای از هر دو. 

3 . شخص (طرز بیان): که منظور از طرز بیان، موضوع ترانه ‌است و به دو شکل اول شخص و سوم شخص در ترانه جریان دارد و در مواردی تلفیقی از این دو.

4 . زبان سرایش: که می‌تواند زبان گفتاری باشد یا زبان معیار نوشتاری.

و همچنین مهمترین ویژگی‌های یک ترانه‌ی ماندگار:

1 . همخوانی با صدای خواننده.

2 . سادگی و روانی در عین داشتن صور خیال.

3 . همخوانی با ملودی و سرعت آهنگ. 

4 . تنوع در میزان‌ها.

5 . عدم تکرار بیش‌از حد بندها.
6 . تازگی عبارات برجسته‌ی شعرِ ترانه.

7 . تنوع در وزن

در دوران معاصر، قافیه‌دار بودن و سازگار بودن شعر با عروض، دیگر از پیش‌شرط‌های ترانه بودن یک شعر نیست.

درون‌مایه‌ی ترانه‌ها معمولاً عامیانه و احساسی است، فراق، غربت، عشق و محبت، دشمنی، دادخواهی، مبارزه با ظلم و ستم، آموزش و... از موضوعات اصلی ترانه‌ها هستند.

در ابتدای دوره‌ی معاصر، اکثر ترانه‌های فارسی تغزل به سبک عراقی بوده و به پیروی از بزرگان این سبک مانند حافظ و سعدی سروده شده ‌است. از آن‌جا که تنها سبک موجود آن روزگار موسیقی ردیفی و دستگاهی بود، تا سال‌ها در زبان و قالب ترانه تغییر جدی پدید نیامد .

در سال‌های آغازین دهه‌ی پنجاه، با آغاز موج نوی ترانه یا همان ترانه‌ی نوین و تولد موسیقی پاپ در ایران، زبان به فراخور موسیقی دچار شکستگی شد و به واقع به زبان گفتاری مردم کوچه و بازار نزدیک شد. ترانه از آن پس از تعاریف قالب‌های کلاسیک بیرون آمد و در حقیقت تعریف آن دگرگون شد. از آن تاریخ تا امروز تغییر بنیادین به مانند آنچه در دهه‌ی ۵۰ اتفاق افتاد، در ترانه رخ نداده ‌است ولی شاهد فراز و نشیب‌های بسیاری به فراخور تغییرات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در آن بوده‌ایم. واژه‌ی ترانه در قدیم در معنای رباعی به‌کار می‌رفت. در معنای دیگری در قدیم به هر تصنیفی که سه گوشه داشته باشد، ترانه گفته می‌شد. در قدیم هم‌چنین واژه‌ی ترانه را گاهی در معناهای سرود، نوا و نغمه به‌کار می‌بردند .

تمایز بین ترانه و شعر:

بعضی افراد به اشتباه ترانه را معادل شعر می‌دانند. در حقیقت، شعر چه در قالب شعر کلاسیک و چه در قالب شعر آزاد یک اتفاق ادبی صرف است که احساسی را با کمک کلمات و خیال‌پردازی به خواننده منتقل می‌کند که در هر دو سبک کلاسیک و آزاد مقتضیات و قواعد خاص خود را دارد، اما ترانه سروده‌ای است که به هدف هماهنگ شدن با موسیقی نوشته می‌شود. این نوشته باید بتواند برای قالب موسیقایی مدنظر سراینده یا آنچه با هماهنگی آهنگساز تعیین می‌شود، کارکرد مناسبی داشته باشد. شعر می‌تواند به عنوان ترانه نیز استفاده شود (مانند شعرهای حافظ در موسیقی سنتی) اما ترانه محدود به شعر نیست. در ترانه الزامی به رعایت پارامترهای شعری نیست و مهم این است که ترانه بتواند با موسیقی مورد نظر، یک ترکیب دلنشین ایجاد کند. یک ترانه می‌تواند با تغییر ریتم و وزن همراه باشد، یا حتی در مواقعی بدون وزن باشد و یا هر نوآوری که ترانه‌سرا و آهنگساز برایش در نظر بگیرند. مهم این است که مجموعه‌ی کار، یک اثرِ قابل‌قبول از آب در بیاید. 


لطفا صبر کنید